در اواخر دهه هفتاد میلادی (زمانی که من و دوستانم مشغول تماشای موزیک ویدیوهای مایکل جکسون بودیم)، آقای مارتین برادول، استاد رشته مدیریت، درباره «چهار سطح آموزش» صحبت کرد. او معتقد بود که تنها با استفاده از این سطوح است که می توان یک مهارت را یاد گرفت.
بحث برادول اساسا در مورد آموزش بود، اما ایده های او در مورد توانایی های فردی در محافل روانشناسی و توسعه شخصی نیز معروف و محبوب گشت.
این “سطوح کفایت” چیست و آیا می توان آنها را در معاملات فارکس نیز بکار بست؟
سطح 1: بی کفایتی ناخودآگاه
شاید کمی توهین آمیز به نظر برسد، اما این مورد یعنی اینکه شما خودتان نمی دانید که چقدر در رابطه با این موضوع ناآگاه (نادان) هستید.
احتمالاً کلمه فارکس به گوشتان خورده است و با خود گفته اید، “فکر کنم دقیقاً مثل بورس است.”
پس، یک حساب باز می کنید و 10٪ از واریزی خود را روی اولین معامله EUR/USD خود شرط بندی می کنید. خوب دلاری به جیب می زنید، پس دوباره این کار را انجام می دهید، این بار روی AUD/USD پوزیشن می گیرید محض کمی خنده و فان.
تمام سودی که روی یورو/دلار به جیب زده بودید (و ای بسا بیشتر از آن) را از دست می دهید، بنابراین یک میانگین متحرک ساده روی نمودار می اندازید تا به شما در مشاهده جهت روند بیشتر کمک کند.
این رویه مدتی ادامه می یابد تا زمانی که متوجه می شوید که پوزیشن های سودده شما احتمالا بیشتر شانسی هستند تا ناشی از مهارت. دبیا، شاید حتی در ضرر باشید! و حتی نمی توانید ضرر های خود را به حساب «هزینه یادگیری» بگذارید، زیرا اصلا چیزی یاد نگرفته اید که بتواند سود مستمر برای شما به همراه داشته باشد.
سطح 2: بی کفایتی آگاهانه
اینجاست که متوجه می‌شوید که «هلو بپر تو گلو» احتمالا در واقع «هلو تو گلو گیر کرده» است.
شما همچنان یک تریدر با دانش نیستید، اما حداقل اکنون آن را می دانید و برای بهبود نتایج نهایی خود اقدام می کنید.
سعی می کنید در مورد تحلیل های بنیادی و تکنیکال و همچنین شرایط مختلف بازار بیشتر بیاموزید. شما اندیکاتورها و تایم فریم های مختلف را امتحان می‌کنید و از یک دفترچه معاملاتی برای ثبت نتایج آنها استفاده می‌کنید.
شما تک تک ارزها و نحوه واکنش آنها به خبرهای اقتصادی را طبقه بندی می کنید. و در آخر، شما با استراتژی ها بازی می کنید تا وقتی سیستمی را پیدا کنید که با شخصیت معاملاتی و تحمل ریسک شما مطابقت داشته باشد.
در این مرحله خیلی شکست می خورید (و حساب های زیادی به فنا می دهید؟) اما حداقل یاد خواهید گرفت.
سطح 3: کفایت آگاهانه
در این مرحله، شما ایده ای دارید که چه چیزی برای شما جواب می دهد و چه چیزی جواب نمی دهد.
اما هرچند ابزارها و مهارت های کسب سود را به دست آورده اید، اما همچنان برای دستیابی به نتایج مستمر به تلاش آگاهانه نیاز دارید.
احتمالاً چندین استراتژی سودآور در دفتر راهنمای شخصی خود دارید، اما همچنان با دفترچه معاملاتی خود پیش بروید تا ببینید از کدام یک از سیستم ها باید استفاده کنید.
شما قوانین سختگیرانه‌ای برای مدیریت ریسک وضع کرده‌اید، اما در مواقعی که گرفتار ترس و طمع می شوید، برای پیروی از قوانین با مشکل مواجهید.
دفترچه معاملاتی شما بهترین دوست شما است. با این حال، این بار به اقدامات مستمر بیشتر علاقه مند هستید و نه سودهای مستمر، زیرا می دانید که حتی زمانی که در معاملات خود ضرر می دهید، باز هم همچنان می توانید سودآور باشید.
سطح 4: کفایت ناخودآگاه
نه، این مورد بدان معنا نیست که شما در راه تلاش برای به دست آوردن نظم و انضباط بیهوش شده اید.
در مرحله “کفایت ناخودآگاه”، شما حس می کنید که معامله زدن برای شما خودکار شده است.
صدها الگو را دیده اید بطوریکه اکنون می توانید خودتان شرایط بازار را تشخیص دهید و پس از ده دقیقه مطالعه استراتژی ها را انتخاب کنید.
بقدری بارها ریسک‌های خود را مدیریت کرده‌اید که انتخاب یک سریال نتفلیکس بیشتر از سایزبندی پوزیشن به فکر کردن برای شما نیاز دارد.
سیستم خود را آنقدر خوب می‌شناسید که متوجه می‌شوید چه زمانی است که نتایج خوب قبلی را دیگر نمی گیرید و وقت آن است که آن را میزان و اصلاح کنید.
در این مرحله آخر، قوانین شما تبدیل به عادت می شوند و اقدامات شما به جای تلاش آگاهانه، با “حس” هدایت می شود. کسب سود مستمر عادت همیشگی شما می شود.
کفایت تبحر یافتن نیست
درست مثل اینکه با کامل کردن سه حرکت مهارت با توپ نمی توانید لیونل مسی و فاتح جام جهانی شوید، تبدیل شدن به یک معامله‌گر با کفایت تنها یک گام برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر نخبه است.
اگر می‌خواهید حساب خود را فراتر از نیازهای اولیه خود رشد دهید، باید چالشی تر کار کنید، کمی سریع‌تر یاد بگیرید و بیشتر تمرین کنید.
اما این بحث مربوط به یک مقاله دیگر است. فعلا، فکر می کنید در چه مرحله ای از سفر معاملاتی خود هستید؟
نظرات
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.