هج نسبی: چگونه بروکرها ریسک خود را مدیریت می کنند؟

153 بازدید

هج نسبی

علاوه بر بروکرهایی که برای اجرای سفارشات به مدل B-Book و یا A-Book مشغولند، ممکن است با بروکرهایی که مدل هج نسبی C-Book را برگزیده اند نیز برخورد کنید.

هج نسبی C-Book اصطلاحی است که برای توصیف “استراتژی های مدیریت ریسک” استفاده می شود که بروکرهای فارکس و ارائه دهندگان قراردادهای CFD از آنها استفاده می کنند و با مدل B-Book و A-Book متفاوت هستند.

به نظر ما، مدل هج نسبی C-Book فقط یک اصطلاح بازاریابی است. بعبارتی واقعاً یک رویکرد متفاوت نیست که بروکرها بمنظور مدیریت ریسک از آن استفاده می‌کنند، بلکه بیشتر یک اصطلاح “پیچوندنی” برای توصیف گونه های دیگر یا ورژن های پیشرفته تر اجرای سفارش در مدل پذیرنده ریسک و انتقال ریسک است.

مدل هج نسبی

همانطور که خواهید دید، “اجرای مدل هج نسبی C-Book” واقعاً توسط بروکر بمنظور انجام مدیریت ریسک استفاده نمی شود، بلکه تنها تلاشی است در جهت کسب درآمد بیشتر برای خودش!

این روش‌های اجرای سفارش همچنین بحث‌برانگیز هستند و اینکه آیا بروکرهای فارکس باید آن‌ها را انجام دهند یا خیر، جای سوال دارد. قضاوت را به عهده شما می گذاریم.

ما سه شکل از انواع مدل هج نسبی را با شما در میان می گذاریم:

  • هج نسبی
  • “هج زیادی”
  • “هج معکوس”

 

هج نسبی

 

رایج ترین شکل “اجرای سفارش به سبک هج نسبی”، هج کردن نسبی سفارش مشتری است.

یک بروکر می تواند ریسک بازار را به نسبت و نه به طور کامل هج کند. اینگونه نوسانات قیمتی خلاف جهت و نامطلوب در پوزیشن هج شده کم می شود، اما حذف نمی شود.

به ریسکی که هج نشده و بعبارتی پوشش داده نشده، تتمه ریسک گویند که به بروکر این فرصت را می دهد که در صورت حرکت قیمت به نفع او بتواند سود کند.

این استراتژی مدیریت ریسک را همچون یک مدل پذیرنده نسبی ریسک و مدل انتقال نسبی ریسک در نظر بگیرید.

اساساً بروکر درصد مشخصی از ریسک خود را انتقال داده و بقیه را نیز خود پذیرفته است.

بیایید به مثالی نگاه کنیم که در آن یک بروکر 50٪ از پوزیشن یک مشتری را هج می کند.

مثال هج نسبی

مهسا یک پوزیشن خرید روی EUR/USD در 1.2001 باز می کند.

سایز پوزیشن او 1000000 واحد یا 10 لات استاندارد است. به این معنی که هر یک پیپ حرکت برابر با 100 دلار است.

بروکر 50 درصد از ریسک را با باز کردن یک پوزیشن خرید 500000 EUR/USD با فراهم کننده نقدینگی در 1.2000 هج می کند.

(اگر کل 1,000,000 واحد را خرید گرفته بود، مدل انتقال ریسک در نظر گرفته می شد، زیرا 100٪ از پوزیشن هج شده است.)

قیمت یورو/دلار بالا می رود.

مهسا می خواهد سود خود را ببندد و از معامله خود با قیمت 1.2101 خارج می شود و در نتیجه سودی معادل 100 پیپ یا 10000 دلار (100 ضربدر 100 پیپ) به دست می آورد.

این برای بروکر، به معنای 10000 دلار ضرر است.

اگر بروکر معامله مهسا را به روش پذیرنده ریسک اجرا کرده بود، باید کل ضرر را از جیب مبارک می داد.

اما خوشبختانه، بروکر بخشی از معامله مهسا را هج کرد.

گرچه معامله هج منجر به 102 پیپ سود شد، اما از آنجاییکه سایز پوزیشن 500000 (نصف 1000000) بود، سود 5100 دلار شد.

این سودِ حاصل از معامله فراهم کننده نقدینگی به کاهش مقداری از ضررِ ناشی از معامله مهسا کمک کرد، بنابراین خالص ضرر 4900 دلار بود (به جای 10000 دلار یعنی کل ضرر).

برعکس، اگر یورو/دلار پایین آید، سود بروکر علیه معامله مهسا با زیان های ناشی از پوشش ریسک (هج) کاهش می یابد.

مثال یورو دلار

در این مثال، مهسا یک پوزیشن خرید EUR/USD روی 1.2001 باز می کند.

بروکر 50 درصد از ریسک را با باز کردن یک پوزیشن خرید 500000 EUR/USD با فراهم کننده نقدینگی در 1.2000 هج می کند.

قیمت یورو/دلار پایین می آید.

حد ضرر مهسا می خورد و معامله او در 1.1951 بسته می شود و منجر به 50 پیپ یا 5000 دلار ضرر می شود.

برای بروکر، این به معنای 5000 دلار سود است.

اگر بروکر معامله مهسا را به روش پذیرنده ریسک اجرا کرده بود، تمام این سود را در جیب خود می گذاشت.

اما این کار را نکرد، بلکه بخشی از معامله مهسا را ​​هج کرد.

معامله هج منجر به 48 پیپ ضرر شد. از آنجایی که سایز پوزیشن 500000 (نصف 1000000) بود، ضرر 2400 دلار شد.

این ضرر متحمل شده از سمت فراهم کننده نقدینگی به کاهش بخشی از سود حاصل از معامله مهسا کمک کرد، بنابراین خالص سود 2600 دلار بود (به جای کل 5000 دلار).

تا اینجای کار، دیدید که چگونه یک بروکر می تواند به طور کامل (=100٪) در برابر پوزیشن یک مشتری هج کند،که به این روش اجرای سفارش مدل انتقال دهنده ریسک گویند. و دیدید که چگونه یک بروکر می تواند قسمتی از پوزیشن را (کمتر از 100٪) در برابر پوزیشن یک مشتری، هج کند که به این روش مدل هج نسبی گویند.

 

هج زیادی

 

این روش فقط به هج نسبی محدود نمی شود.

یکی دیگر از گونه های روش هج نسبی زمانی است که یک بروکر می تواند تصمیم بگیرد که زیادی هج کند، به این معنی که می تواند بیش از 100٪ از پوزیشن مشتری را هج کند.

به عنوان مثال، به جای هجی که 100% را پوشش می دهد، می تواند انتخاب کند که 110% را پوشش دهد.

در این حالت به جای مدل هج نسبی، نام دقیق تر احتمالاً مدل پذیرنده ریسک پلاس یا مدل انتقال دهنده ریسک پلاس خواهد بود.

چرا یک بروکر بخواهد چنین کاری را انجام دهد؟

اگر بروکر فکر کند که معامله مشتری همراه با سود خواهد بود، می‌تواند با مشتری «همراه» شود و سود بیشتری کسب کند.

هج زیادی

مهسا یک پوزیشن خرید 1,000,000 بر روی EUR/USD در 1.2001 باز می کند، به این معنی که بروکر اکنون 1,000,000 EUR/USD فروش دارد.

در اینجا، بروکر می تواند تصمیم بگیرد یکی از موارد زیر را انجام دهد:

  1. هج نکند (مدل پذیرنده ریسک)
  2. قسمتی از پوزیشن را هج کند (هج نسبی)
  3. 100٪ را هج کند (مدل انتقال دهنده ریسک)
  4. بیش از 100% را هج کند (هج نسبی)

بروکر، معاملات مهسا را تحلیل کرده و او را ​​به عنوان یک معامله گر کاربلد طبقه بندی کرده و در نتیجه گزینه 4 را انتخاب می کند.

بروکر 110 درصد از ریسک را هج می کند.

بنابراین یک پوزیشن خرید 1,100,000 روی EUR/USD با فراهم کننده نقدینگی در 1.2000 می گیرد.

اگر معامله را به روش انتقال ریسک اجرا می کرد، باید پوزیشن خرید 1,000,000 می گرفت.

در عوض، 1,00,000 به علاوه 100,000 واحد دیگر یا معادل 110% سایز پوزیشن مهسا را خرید گرفت.

تحلیل مهسا درست از آب در می آید و EUR/USD بالا می رود.

او از پوزیشن خود با 100 پیپ یا 10000 دلار سود خارج می شود.

بدیهی است که این بدان معناست که بروکر 10000 دلار ضرر کرده است.

اما….به محاسبه سود و زیان با فراهم کننده نقدینگی دقت کنید.

از آنجایی که بروکر “زیادی هج” کرد و سایز پوزیشن او در برابر فراهم کننده نقدینگی بیشتر بود، سود او از معامله با فراهم کننده نقدینگی فراتر از ضرر معامله مهسا رفت.

در اینجا بروکر واقعا توانست سود را بر بدن زند!

با این حال، این استراتژی «هج زیادی» بدون خطر هم نیست.

حال ببینیم وقتی مشتری ضرر می کند چه اتفاقی می افتد.

مثال هج زیادی

در این سناریو، EUR/USD ریزش می کند و مهسا با یک ضرر 10000 دلاری از معامله خود خارج می شود.

بدیهی است که این بدان معناست که بروکر 10000 دلار سود کرده است.

اما….به محاسبه سود و زیان آن با فراهم کننده نقدینگی دقت کنید.

از آنجایی که بروکر “زیادی هج” کرد و سایز پوزیشن او در برابر فراهم کننده نقدینگی بزرگتر بود، ضرر او از معامله با فراهم کننده نقدینگی بیشتر از سود او از معامله مهسا بود.

اگر هج بروکر از 100% فراتر رود، اسم آن بده بستان می شود.

اگر تحلیل مشتری اشتباه باشد، بروکر خود را در معرض ضرر بیشتری قرار داده است.

 

“هج معکوس”

 

یکی دیگر از انواع هج نسبی، زمانی است که یک بروکر معامله مشتری را “معکوس هج می کند” چه قسمتی از آن را و چه بطور کامل.

این روش بر پایه این فرض است که یک مشتری آنقدر ضعیف معامله می‌کند که نه تنها می‌توان با پذیرنده ریسک بودن معامله او کسب درآمد کرد، بلکه با افزودن به پوزیشن پذیرنده ریسک شده نیز می توان کسب درآمد کرد!

به جای گونه دیگری از هج نسبی، نام دقیق تر آن احتمالا پذیرنده ریسک پلاس خواهد بود.

اساساً بروکر حتی سعی هم نمی کند ریسک بازار را هج کند یا انتقال دهد، بلکه عمداً ریسک بازار بیشتری را به عهده می گیرد!

هنگامی که یک بروکر تصمیم می گیرد تا معامله مشتری را به طور کامل “هج معکوس” کند، اساساً دارد ریسک مدل پذیرندگی ریسک خود را افزایش می دهد.

هج معکوس

مهسا روی 1.2001 معادل 1000000 یورو/دلار خرید می گیرد.

از آنجایی که بروکر طرف مقابل مهسا است، او اکنون 1,000,000 EUR/USD فروش گرفته است.

بروکر اکنون خود را در معرض ریسک بازار قرار داده است (اگر EUR/USD بالا رود).

تا اینجای کار، اجرای این سفارش مدل پذیرنده ریسک خواهد بود.

آیا بروکر مایل است ریسک معامله را انتقال دهد و معامله را به طور کامل هج کند؟

خیر.

بروکر، با تحلیل معاملات مهسا او را ​​به عنوان یک معامله گر زیانده طبقه بندی کرده، بنابراین بروکر به جای هج کامل یا حتی هج نسبی با فراهم کننده نقدینگی، تصمیم می گیرد 50٪ از معامله را “هج معکوس” کند.

بنابراین به جای اینکه روی یورو/دلار خرید بگیرد، که برای پوشش ریسک بازار خود چنین می کرد، 500000 واحد را با فراهم کننده نقدینگی فروش می گیرد!

به یاد داشته باشید که پیش از این 1,000,000 واحد در برابر مشتری خود فروش گرفته است. اما با گرفتن 500000 واحد دیگر در برابر فراهم کننده نقدینگی، پهنه ی ریسک خود (میزان ریسکی که بروکر در معرض آن قرار گرفته است) را باز هم بیشتر کرد.

در این سناریو، تحلیل بروکر درست از آب درآمد.

EUR/USD ریزش کرد.

مهسا از معامله خود با ضرر خارج شد که به معنای سود برای بروکر است.

اما معامله آن با فراهم کننده نقدینگی نیز منجر به سود شد.

اگر بروکر به درستی انتخاب کند که کدام معامله را باید «هج معکوس بگیرد»، این استراتژی می تواند بسیار سودآور باشد.

اما اگر معاملات را اشتباه انتخاب کند، ریسکی که خود را در معرض آن قرار می‌دهد حتی بیشتر از زمانی است که معاملات را به روش پذیرنده ریسک اجرا می کرد و نتیجه چیزی جز زیان بسیار بیشتری نخواهد بود.

در زیر مثالی ارائه شده است که در آن اوضاع برای بروکر خوب پیش نمی رود:

هج معکوس

مهسا روی 1.2001 معادل 1000000 یورو/دلار خرید می گیرد.

از آنجایی که بروکر طرف مقابل مهسا است، او اکنون 1,000,000 EUR/USD فروش گرفته است.

بروکر به جای اینکه روی یورو/دلار خرید بگیرد، که برای پوشش ریسک در معرض بازار قرار گرفتن خود چنین می کرد، 500000 واحد با فراهم کننده نقدینگی فروش می گیرد.

به یاد داشته باشید که او پیش از این 1,000,000 واحد در برابر مشتری فروش گرفته است. اما با گرفتن 500000 واحد دیگر در برابر فراهم کننده نقدینگی، پهنه ی ریسک خود را باز هم افزایش داد.

یورو/دلار بالا می رود.

مهسا از معامله خود با سود خارج می شود که به معنای ضرر بروکر است.

اگر بروکر سفارش را به روش انتقال ریسک اجرا می کرد و با فراهم کننده نقدینگی یک معامله هج باز می کرد، از سود معامله با فراهم کننده نقدینگی ضرر خود را با مهسا را جبران می کرد (افست).

در عوض، معامله او با فراهم کننده نقدینگی نیز منجر به ضرر شد.

لطفا به این مطلب امتیاز دهید
https://irtrader.net/?p=9539
اشتراک گذاری:
واتساپتوییترفیسبوک
امیر پورتیمور
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد هج نسبی: چگونه بروکرها ریسک خود را مدیریت می کنند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.

رتبه بندی بهترین بروکرهای فارکس در سال 1402