شاید شما هم شنیده باشید که 90 درصد معامله گران فارکس شکست می خورند. اما چرا؟ چه چیزی معامله گران موفق را از بقیه متمایز می کند؟ در این مقاله، به اعماق ذهن معامله گران حرفه ای فارکس خواهیم رفت و 9 ویژگی کلیدی را که آنها را به اوج موفقیت رسانده است، بررسی خواهیم کرد.
از اهمیت تفکر مثبت و مدیریت ریسک گرفته تا نقش پرایس اکشن و لبه معاملاتی، همه این موارد به شما کمک می کنند تا در بازار فارکس موفق تر شوید. یادتان باشد که موفقیت در فارکس تنها به دانش و مهارت فنی محدود نمی شود، بلکه داشتن یک رویکرد ذهنی صحیح نیز بسیار مهم است. با پیاده سازی این ویژگی ها در معاملات خود، می توانید به سوی موفقیت در بازار فارکس قدم بردارید.
با ما در معامله گر ایرانی همراه باشید تا دریابید که چگونه می توانید با تغییر رویکرد خود به معاملات، از آن دسته از معامله گرانی باشید که به طور مداوم سود می برند.
منظور از موفقیت دقیقا چیست؟
پیش از اینکه به این 9 ویژگی بپردازیم، مایلم در این مقاله توضیح دهم که چگونه ما موفقیت را تعریف می کنیم.
هر داستانی در مورد یک معامله گر موفق در فارکس باید شامل سود ثابت و مستمر باشد. فکر میکنم همه ما موافق هستیم که معیار بیشتر معاملهگران برای سنجش موفقیت “سود” است.
با این حال، ما معتقدیم که موفقیت در هر کاری چیزی بیش از پول است. بعبارتی بازی فارکس را دوست داشته باشید! لذت و اشتیاق و علاقه ای که به زندگی شما می افزاید نیز مطرح است.
این چیزی است که نمی توانم آموزش بدهم. می توانم در ترسیم سطوح کلیدی، تعیین قدرت روند و سیگنال های پرایس اکشن کمک ارائه کنم. اما، من نمی توانم اشتیاق را آموزش دهم!
یا شما عاشق معامله زدن و فارکس هستید یا نیستند. یا سیاه یا سفید. بینابین وجود ندارد. بنابراین سوال این است که اگر عشق و علاقه ای به فارکس و آموزش فارکس نداشته باشید، آیا واقعاً می توانید موفق باشید؟
یک لحظه فکر کنید. اگر کاری که هر روز انجام می دهید را کاملاً دوست نداشته باشید، آیا هر مقدار پول هم که بزنید می تواند شما را راضی کند؟
معتقدم که نمی تواند.
بنابراین همینطور که مقاله امروز را می خوانید، این را به یاد داشته باشید که موضوع فقط پول نیست. اگر تنها دلیل شما برای رجوع به فارکس پول درآوردن است، شاید بد نباشد یکبار دیگر در مورد حرفه انتخابی خود تامل کنید.
اشتیاق شما برای فارکس است، نه اشتیاق شما برای پول، که شما را در شرایط سخت به پیش می برد. بدون عشق و علاقه به فارکس، هیچ پولی نمی تواند شما را به یک معامله گر موفق فارکس تبدیل کند.
1. آنها ضرر نمی کنند
قبل از اینکه آماج حملات و انتقادات برای این جمله شکل گیرد، اجازه دهید توضیح دهم…
هیچ معامله گری نیست که بدون ضرر باشد. اما تفاوت خاصی بین نحوه ضرر دادن معاملهگر مبتدی و نحوه ضرر دادن بهترین معاملهگران فارکس وجود دارد.
تفاوت در چیست؟
طرز فکر
بیشتر افرادی که تازه فارکس را شروع کرده اند، ضرر را یک چیز بد می دانند. ضرر نشان دهنده این است که آنها کاری را اشتباه انجام داده اند.
و انجام کار اشتباه بد است. حداقل این چیزی است که ما در طول زندگی خود باور کرده ایم.
با این حال، معامله گر موفق، ضرر را یک چیز “بد” نمی بیند.
چیزی هم نیست که بازار سرتان آورده باشد. بازار فارکس نمیداند شما کجا وارد شدهاید یا سفارش حد ضرر شما کجا قرار دارد.
برخلاف شما، بازار همیشه بی تفاوت است و سمت و سو برایش اهمیتی ندارد. بنابراین وقتی ضرر می دهید، باید در مورد کارهایی که میتوانستید بهتر انجام دهید تامل کنید.
منظورم را اشتباه برداشت نکنید، هیچ کس دوست ندارد ببیند که پوزیشن او خلاف نظر او پیش می رود. برای من مهم نیست که شما یک ماه است فارکس کار می کنید یا ده سال است که در بازار فارکس هستید، همیشه سود زدن از ضرر دادن لذت بخش تر است.
با این وجود، فقط به این دلیل که پوزیشن شما مطابق با میل و نظر شما پیش نمی رود به این معنی نیست که شما باید به خودتان بگیرید. اگر اینگونه فکر کنید فقط دارید خودتان را از چاله به چاه می اندازید.
ذهنیت معامله گر موفق فارکس این است که ضرر صرفاً یک بازخورد است.
راهی است برای بازار که به شما ثابت کند ستاپ معاملاتی که روی آن پوزیشن گرفته اید صحیح نبوده است. و این تنها کاری است که بازار فارکس توانایی انجام آن را دارد زیرا چیزی در مورد شما یا سطحی که روی آن پوزیشن گرفته اید نمی داند و برایش اهمیتی هم ندارد که بداند.
ضرر می تواند یک راه بسیار خوب و قوی برای یادگیری باشد. فقط به یاد داشته باشید که حتی معامله ای که به ضرر ختم می شود می تواند تصمیم درستی بوده باشد.
چگونه؟
اگر برای خود مشخص کرده اید که احتمالا دست بالا را دارید، و ستاپ یا الگوی معاملاتی تمام معیارهای شما را برای ورود به بازار برآورده می کند، پس در اینصورت هر آنچه می توانستید انجام دهید را انجام داده اید. بقیه چیزها به بازار بستگی دارد، و برخی از روزها بازار بر وفق مراد نیست. همین.
دفعه بعد که ضرر کردید، آن را همچون یک بازخورد سازنده در نظر بگیرید. وضعیت را تحلیل کنید تا ببینید دفعه بعد چگونه می توانید بهبود پیدا کنید. با این حال، به خاطر داشته باشید که حتی ستاپ و الگویی که نمره اش 20 هست هم قرار نیست همیشه جواب دهد.
شخصا ستاپ ها و الگوهای معاملاتی زیادی بوده است که روی آنها پوزیشن گرفته ام و جواب هم نداده اند. بارها و بارها این برایم رخ داده است.
و دلیل آن این است که میدانم دست بالای من (احتمال بالاتر موفقیت) به مرور زمان برگ برنده من میشود و سود را به حسابم می آورد. در واقع، یک تمرین خوب پس از یک معامله ضررده این است که از خود بپرسید:
“آیا اگر هفته آینده دوباره همین ستاپ شکل گرفت باز هم روی آن پوزیشن خواهم گرفت؟”
باید بتوانید همیشه به این سوال «بله» پاسخ دهید.
اگر “نه” پاسخ دادید، باید یک گام به عقب برگردید، مشخص کنید که کجای کار اشتباه بوده است و آن مورد را برای معامله بعدی اصلاح کنید.
ضرر های معاملاتی را به چشم سرمایه گذاری ببینید و نه رخدادهای ناگوار. هر ضرر یک سرمایه گذاری در کسب و کار شما و در نهایت تجربه ای برای شما است.
پولی که در هر معامله روی آن ریسک می کنید، چه 5 دلار باشد چه 500 دلار، سرمایه گذاری با بهترین مربی فارکس در جهان است یعنی آقای بازار. ذهن خود را باز نگه دارید و بدانید که ایشان هر آنچه باید بدانید را به شما خواهد گفت.
2. معامله گران موفق از پرایس اکشن استفاده می کنند
شخصا با هر معاملهگر موفقی که برخورد داشته ام، به یک شکلی از پرایس اکشن استفاده میکند.
این بدان معنا نیست که آنها از پرایس اکشن به همان روشی استفاده می کنند که من از آن استفاده می کنم، بلکه آنها از شکلی از پرایس اکشن به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی خود استفاده می کنند.
چه یک معامله گر از پرایس اکشن خام استفاده کند یا صرفاً از آن برای شناسایی سطوح کلیدی در بازار استفاده کند، پرایس اکشن نقش اصلی را در هر استراتژی ایفا می کند.
دلیل آن این است که پرایس اکشن به عنوان نمودی از مبحث روانشناسی در یک بازار عمل می کند. پرایس اکشن به ما نسبت به ذهن سایر معامله گران بینش می دهد.
داشتن یک ذهنیت از محل گذاشتن سفارش های خرید و فروش در بازار برای تبدیل شدن به بهترین نسخه خود بسیار مهم است. چنین چیزی می تواند هر استراتژی معاملاتی را از طریق ایجاد مناطقی برای پایش نقاط احتمالی ورود و همچنین سطوح حد سود قوی تر سازد.
معامله در فارکس بدون استفاده از شکلی از پرایس اکشن مثل تلاش برای رانندگی با یک چشم است. هر چند شدنی است، اما من آن را توصیه نمی کنم.
بنابراین حتی اگر در حال گسترش و پیاده سازی یک استراتژی بر اساس اندیکاتور ها هستید، بشدت توصیه می شود که در مورد پرایس اکشن نیز آمار و اطلاعات کسب کنید. چیزی که هست، حداقل بستر محکمی را فراهم می کند که می توانید از آن برای طراحی و توسعه استراتژی های دیگر استفاده کنید.
3. مزیت و دست بالای تعریف شده ای در بازار دارند
من در اینترنت صحبت های زیادی می بینم که یک معامله گر حتما باید برای خود یک برتری و دست بالا حین معامله زدن ایجاد کند بطوریکه کفه ترازوی احتمالات به سمت او سنگینی کند. و اگر بخواهم صادق باشم، بیشتر مطالبی که در چنین جاهایی خوانده ام نگران کننده است.
جای تعجب نیست که چرا بسیاری از معامله گران برای درک اینکه “دست بالا داشتن” در معاملات چیست و چگونه می توانند آن را توسعه دهند، با خود کلنجار می روند.
خب، بیایید ببینیم لبه (داشتن دست بالا در معاملات) دقیقاً چیست و چرا مهم است؟
لبه چیزی نیست جز هر چیزی که در روش معاملاتی شما می تواند به شما کمک کند تا شانس را به نفع شما سنگینی دهد.
لبه ترکیبی از موارد زیر است: تایم فریمی که معامله میکنید، استراتژیهای پرایس اکشن که استفاده میکنید، سطوح کلیدی که شناسایی کردهاید، نسبت پاداش به ریسک شما و … لبه حتی شامل روتین ها و عادات قبل و بعد از معامله زدن نیز می شود.
چگونه با ضررها کنار می آیید؟ وقتی سود می کنید چه می کنید؟ اینها مواردی هستند که لبه معاملاتی شما را تشکیل می دهند.
اینطور درباره اش فکر کنید…
چه چیزی باعث شد برزیل در این همه جام جهانی فوتبال قهرمان شود؟
پاس دادن ها بود؟ شوت زدن ها بود؟
همه چیز بود. چنین می گویند که برزیل کل “پک” را داشت. پاس دادن، شوت زدن، دریبل زدن، گردش توپ، تاکتیک و … که باعث شد آنها نسبت به سایر تیم ها دست بالا را داشته باشند.
معامله زدن در فارکس هم مشابه همین است.
اگرچه دهها عامل هستند که به شما این امکان را می دهند که در معاملات دست بالا را داشته باشید، با این حال لازم نیست به یکباره در همه آنها مهارت در حد استادی کسب کنید. لازم نیست هم در همه آنها مهارت استادی کسب باشید تا بتوانید کار را شروع کنید.
بهتر است در مجموعه ای از عوامل مهارت کسب کنید و سپس به آرامی سراغ سایر عوامل روید تا لبه یا دست بالای خود را برجسته کنید. این نه تنها یک روند طبیعی است، بلکه بهترین راه برای یادگیری نیز همین است.
ضرب المثل “همه کاره، هیچ کاره”؟ را شنیده اید؟
اگر سعی کنید به طور همزمان در بسیاری از این عوامل مهارت پیدا کنید، خود را طوری آماده می کنید که در خیلی از کارها خوب شوید (نه عالی). این چیزی نیست که ما می خواهیم!
در عوض، هر بار در یک چیز مهارت کسب کنید و در آن اوستا شوید. به عنوان مثال، در شناسایی سطوح کلیدی تخصصی شوید. سپس با یادگیری نحوه تعیین قدرت روند، مهارت های خود را گسترش دهید. پس از آن، تمرکز خود را بر روی یادگیری در مورد کندل ها ببرید.
این سه چیز تمام چیزی است که برای مشاهده افزایش سود خود به آنها نیاز دارید. به گسترش مهارت های خود به همین روش ادامه دهید و به زودی خواهید دید که لبه معاملاتی خود را ایجاد کرده اید.
نکته کلیدی این است که هر بار فقط روی یک یا دو عامل (حداکثر) کار کنید. استفاده از یک رویکرد آهسته و پیوسته شما را در مسیر تبدیل شدن به یک معامله گر موفق فارکس قرار می دهد.
4. معامله گران موفق فارکس خیلی به خود زحمت نمی دهند
مگر زحمت کشیدن و سخت تلاش کردن به منزله موفقیت نیست؟!
نه مطلقا.
ای بسا این گفته در مورد کارهای دیگر در زندگی صدق کند، اما فارکس استثنا است. معامله گران موفق فارکس می دانند که تلاش بیش از حد و تقلا زدن نشانه آن است که یک چیزی این وسط درست نیست.
البته اشتباه برداشت نکنید. مطالعه و آموختن متفاوت است. مطالعه دقیق بازار بویژه برای مبتدیان به شدت توصیه می شود.
به عنوان مثال، نمی توانید زمان زیادی را صرف یادگیری ریز و درشت جفت ارزهای مختلف، یا نحوه ترسیم سطوح کلیدی کنید. هر چه سخت تر برای یادگیری این موضوعات مخصوص تلاش کنید، بهتر است.
با این حال، تلاش زیادی برای مفید کردن و جوابگو کردن یک استراتژی معاملاتی تنها منجر به رفتارهای مخربی مانند معامله زدن هیجانی می شود. به طور مشابه، تلاش زیادی برای پیدا کردن فرصتهای معاملاتی نیز راه خوبی برای ضرر کردن روی الگوهای ضعیف است.
جک شواگر، نویسنده کتاب های جادوگران بازار، می نویسد:
«یک معامله خوب باید بدون دردسر باشد».
من خودم شخصا از طرفداران پر و پا قرص جک شواگر هستم.
وقتی برای اولین بار فارکس را شروع کردم، یادم هست که کل تعطیلات آخر هفته را صرف مطالعه و بررسی الگوها می کردم.
بعد روز دوشنبه، غالبا روی یک ستاپ معاملاتی کاملاً متفاوت با آنچه در ذهن داشتم پوزیشن می گرفتم بعد میدیدم که ایده اصلی معاملاتی من بدون من دارد در جهت مورد نظر نوسان می دهد.
موضوع برای شما هم آشنا بود. اره؟
چرا این اتفاق افتاد؟ چون من داشتم زیادی تلاش می کردم. به محض اینکه تحلیل افراطی الگوهای معاملاتی رو کنار گذاشتم و از کلنجار رفتن با آنها دست کشیدم، منحنی سود من صعودی شد.
اکنون من کلا روزانه 20 تا 30 دقیقه را صرف رصد نمودارها می کنم. نه بیشتر.
شاید دور از عقلانیت به نظر برسد، اما اینکه یاد گرفتم زیادی تلاش نکنم یکی از چیزهایی بود که به طور کامل روند حرفه ای من را به سمت بهتر شدن برد.
معاملهگران موفق فارکس به این نکته پی برده اند، به همین دلیل است که به بازار اجازه میدهند خودش زحمت بیشتر را بکشد.
منبع: dailypriceaction.com
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.