در فارکس، باز کردن یک پوزیشن به این معنی است که آنقدر به تحلیل خود اطمینان دارید که پول خود را دارید روی آن ریسک کنید.
شما با مطالعه رویدادهای اقتصادی فعلی، ترسیم سطوح کلیدی تکنیکال و آماده شدن برای واکنش های قیمتی مختلف، ریسک های خود را مدیریت می کنید.
زمانی که وارد یک معامله میشوید، آنقدر به سوگیری خود برای ریسک کردن علیه بازار (به نظر شما قیمتهای فعلی بازار اشتباه است) اطمینان خواهید داشت و این کار را هم با پول حاصل از دسترنج خود می کنید!
بسیار هم عالی، این چیز خوبیه.
اطمینان به تحلیل به سهولت اجرای معامله کمک می کند. بعبارتی اینگونه راحت تر می توانید حتی زمانی که روی دور باخت هستید، ماشه را بچکانید و روی اوپن اردر کلیک کنید، راحت تر می توانید پوزیشنی که در سود است را نبندید، و حتی زمانی که وسوسه میشوید برنامه معاملاتی خود را شل بگیرید راحت تر می توانید به برنامههای معاملاتی خود پایبند باشید.
مشکل زمانی آغاز می شود که شما زیادی به تحلیل خود اطمینان پیدا می کنید.
علیرغم بررسی و علم و مهارت خوب، اگر اشتباه کردید چه؟
چرا تحلیل اشتباه داشتن اشکالی ندارد
یک دلیل خوب برای اینکه باید به تحلیل اشتباه داشتن عادت کنید این است که آن را خواهید داشت….
حتی سودآورترین معاملهگران نیز بارها شده است که خود را در سمت اشتباه بازار دیده اند! در واقع، برخی از معامله گران ای بسا نرخ برد پایینی داشته باشند اما همچنان در بلندمدت سودآور باشند.
این بدان معنا نیست که آنها تحلیلگران یا معامله گران بدی بوده اند!
فقط به این معنی است که قیمت واکنش متفاوتی نسبت به آنچه که آنها در هنگام ورود به معامله پیش بینی کرده بودند، از خود نشان داده است. شاید یک عامل خبری جدید ناگهان از راه رسیده باشد، آماری غیرمنتظره انتشار یافته باشد، یا شاید یکی از رهبران جهان (مثلا استاد ترامپ) توییت انفجاری زده باشد.
اگر نمی توانید حقیقت تحلیل اشتباه داشتن را بپذیرید، باید بدانید یک جزء کلیدی و اجتناب ناپذیر فارکس را قلم انداخته اید.
هرچه زودتر بپذیرید که تحلیل شما نامعتبر شده است، زودتر می توانید انرژی خود را برای بزرگ نشدن ضرر یا حتی از بین بردن سوگیری های اشتباه خود کانالیزه کنید.
نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که نباید این ضررها را به خود بگیرید. زیاد خود را به خاطر اینکه در سمت اشتباه بازار قرار گرفته اید سرزنش نکنید!
و آخرین مورد انکه تحلیل اشتباه داشتن و ضرر کردن می تواند درس هایی به شما بیاموزد که از سود کردن نخواهید آموخت.
به عنوان مثال، ضرر کردن می تواند به شما بگوید از کدام جفت ارز ها و استراتژی ها دوری کنید، یا زمانی که زیادی ریسک می کنید را متوجه شوید، یا چه طرز فکری باید داشته باشید که معاملاتی سودآور داشته باشید. ثبت و رصد سناریوهای کلیدی مختلف در معاملات و استفاده از یک دفترچه معاملاتی به شما در این امر کمک شایانی می کند.
پس، چگونه می توان همزمان هم اعتماد به نفس داشت و هم تحلیل اشتباه داشتن را پذیرفت؟
نکته کلیدی این است که بدانید این مهارتهای معاملاتی شما هستند (نه تحلیل های معاملاتی شما) که حساب شما را میسازد یا به فنا می دهد.
اگر مطمئن هستید که میتوانید ریسکهای خود را بدون توجه به اینکه قیمت چگونه رفتار میکند مدیریت کنید، در این صورت نسبت به تحلیل اشتباه داشتن موضع گیری سرسختانه نخواهید داشت (و حتی از آن استقبال میکنید).
اگر هنوز به تحلیل اشتباه داشتن عادت نکردهاید، میتوانید با اپدیت بودن نسبت به موضوعات بازار و پایش اخبار و عوامل موثر که میتوانند رفتار قیمت را علیه شما کنند، شروع کنید. سرفصل ها و سوگیری های مخالف را سخت نگیرید و آنها را بخوانید زیرا می توانند به شما کمک کنند ضررهای شما بزرگ نشوند.
همچنین می توانید پیش از ورود به معامله، پارامترهایی را برای بی اعتبار شدن تحلیل خود تنظیم کنید. می توانید سوالاتی نظیر موارد زیر را از خود بپرسید:
- انتظار دارم که قیمت ظرف چه مدت به اهداف من برسد؟ اگر قیمت تا آن زمان به آن سطوح نرسید، چه خواهم کرد؟
- اگر تایم فریم پایین تر/بالاتر به جهت دیگر اشاره کنند، چه؟
- در چه سطح قیمتی باید شروع به ارزیابی مجدد سوگیری هایم کنم؟
کار یک معامله گر تحلیل درست داشتن نیست، بلکه سودآور بودن است!
مدیریت ریسک به معنای انتخاب بالاترین شانس موفقیت ممکن برای پوزیشن است، حتی می تواند به این معنی باشد که تشخیص می دهید ایده معاملاتی اولیه شما اشتباه یا بی اعتبار بوده است.
همیشه به خاطر داشته باشید که باید برای پیشرفت تلاش کنید، نه کمال!
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.