شنیده اید که می گویند “آنقدر تلاش کن تا موفق شوی؟” خوب، اجازه دهید یک نکته کوچک را با شما در میان بگذارم.
گاهی اوقات، این گفته بدرد معاملات فارکس نمی خورد.
یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی که معامله گران تازه کار مرتکب می شوند، اورتریدینگ یا زیادی معامله زدن است. آنها از این می ترسند که مبادا فرصتهای کسب درآمد از دست آنها بپرد، به همین دلیل روی هر ستاپ یا الگوی معاملاتی متوسط یا ریزی که می بینند جفت پا وسط بازار پریده و پوزیشن می گیرند.
البته منظورم را اشتباه برداشت نکنید، من معتقدم که برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق، باید ریسک پذیر هم باشید.
با این حال، باید توجه داشت که فرق بزرگی بین تصمیم گیری های معاملاتی سنجیده و مدیریت ریسک صحیح از یک طرف و ریسک کورکورانه روی هر ستاپ کوچکی که با ان مواجه می شوید از طرف دیگر وجود دارد.
این رویکرد هفت تیر کشی نه تنها به حساب شما ضرر و زیان وارد می کند، بلکه به سلامت روانی شما نیز آسیب می زند. یک سناریوی معمول ممکن است چیزی شبیه به این باشد:
در یک معامله ضرر می کنید، و بعد یک ستاپ و الگوی معاملاتی خوب و جدید میبینید و تصمیم میگیرید که روی آن پوزیشن بگیرید. با خود فکر میکنید که این پوزیشن، برنده خواهد بود و ضرر شما را جبران میکند. ای داد بیداد! بازار ناگهان بر می گردد و معامله بازنده می شود. حالا شما یک ضربه مهلک دیگر هم به حساب خود وارد کرده اید و هم به ضمیر معاملاتی خود!
به جای اینکه چیزهای مختلف را همزمان امتحان کنید، چرا ابتدا سعی نمی کنید در یک زمینه دارای تخصص شوید؟ منظور ما از پیدا کردن یک کنج دنج در معاملات نیز همین است.
رویس گریسی، که از او به عنوان یکی از بهترین رزمیکاران کل تاریخ یاد می شود، از مهارت خود در جو جیتسو برای شکست دادن مبارزان رشتههای ترکیبی استفاده می کرد. خلاصه همه چیز به این بر می گردد که بتوانید کاری که لم آن را بلدید پیدا کنید، به اینکه بتوانید کنج دنج خود را پیدا کنید.
برای شناسایی جایگاه یا کنج دنج خود در معاملات فارکس، باید حداقل چهار مورد را در نظر بگیرید. با مشخص کردن آنها، شما شانس بیشتری در مچ کردن معاملاتی که انجام می دهید با شخصیت معاملاتی خود خواهید داشت:
جفت ارز
هر جفت ارز رفتار و رقص خاص خود را دارد و مهم است که شخصیت خود را با رفتار جفت ارزهایی که میخواهید روی آنها پوزیشن بگیرید مچ کنید.
به عنوان مثال، اگر از معامله با جو بازار و ریسک لذت می برید و اگر بازارهای متلاطم را دوست دارید، ای بسا روی جفت ارزهای کراس همچون EUR/JPY و GBP/JPY بهتر پوزیشن گیری کنید.
تایم فریم ها
چقدر وقت می توانید به معاملات اختصاص دهید؟ کدام سشن معاملاتی در طول ساعات معاملاتی شما فعال است؟ آیا در بازار هایی که به سرعت متغیر هستند سودآوری دارید؟ آیا قادر به تصمیم گیری بدون آمادگی قبلی هستید یا قبل از انجام هر معامله نیاز به زمان و آمادگی دارید؟
اینها سوالاتی هستند که باید به آنها پاسخ داده شود تا بتوانید تایم فریم ایده آل خود و تخصص خود را بفهمید.
چارچوب معاملاتی
برخی از معامله گران موفق هستند که تصمیمات خود را صرفاً بر اساس شم و غریزه خود و دلی می گیرند. خلاصه، مگر اینکه تجربه زیادی داشته باشید و فراز و نشیب بازار را زیاد دیده باشید، وگرنه تصمیمگیریهای فوری در معاملات ممکن است خیری برای شما نداشته باشد.
شما باید چارچوبی برای خود ایجاد کنید که به شما جواب دهد تا به شما در فهم و درک رفتار بازار کمک کند. و با این چارچوب (چه الگوهای نموداری و چه میانگین های متحرک و چه خطوط روند)، بتوانید تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرید.
استراتژی های معاملاتی
وقتی فهمیدید که با کدام رفتارها ارتباط بیشتری می گیرید نوبت به روشی می رسد که در آن چارچوب بازار خود را در آن قرار می دهید.
به عنوان مثال، اگر در تشخیص الگوهای تثبیت قیمت مهارت خوبی دارید، باید سعی کنید بفهمید که آیا پوزیشن گرفتن روی الگوهای بریک اوت یا رنج برای شما راحت است یا خیر.
برخی ممکن است در بازارهای رنج راحت تر معامله کنند، در حالی که برخی دیگر روی روندها بهتر پوزیشن بگیرند. حتی برخی از معامله گران هستند که کار با اعداد و آمار را به کار با نمودارها و الگوهای کندلستیک ترجیح می دهند.
به خاطر داشته باشید که وقتی کنج دنج خود را پیدا کردیم هدف این نیست که درها را به روی ببندیم و خود را محدود کنیم. برعکس، هدف ما اینست که بتوانیم به عنوان یک معامله گر رشد کنیم.
اینگونه می توانیم بر وسوسه اورتریدینگ غلبه کرده و زمینه را برای گسترش افقهای خود در این مسیر فراهم کنیم. می بینید، زمانی که کنج دنج خود را مشخص کردید، آنجاست که تازه چشم انداز و دید شما باز می شود!
نظرات
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.