در باب ضرورت داشتن استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن سخن ها گفتیم، اما دقیقاً به چه چیزی برای ساختن یک استراتژی سودآور نیاز است؟
اگر یک دفترچه معاملاتی مفصل دارید (که باید هم داشته باشید!)، احتمالاً ایده هایی برای خود دارید که کدام اندیکاتورها و الگوهای معاملاتی معمولا برای شما بهتر جواب می دهند.
لازم نیست این موضوع پیچیده باشد بلکه می تواند ساده باشد: همچون سناریوهای “شکست مقاومت و برگشت قیمت برای تایید شکست” که خود می تواند شامل ترکیبی از ابزارهای فیبوناچی، خطوط حمایت و مقاومت، میانگین های متحرک و اندیکاتور استوکستیک در بازار های رونددار باشد.
شناسایی سنگ های بنا برای ساختن استراتژی نه تنها استراتژی شما را احتمالا سودآورتر میکند، بلکه به شما کمک میکند بتوانید از انضباط لازم برای اعتماد به برنامه معاملاتی خود و پیروی از آن دور نشوید.
محیط بازار
درک فضا و محیط بازار یکی از مهمترین ملاحظات هنگام معامله زدن و پوزیشن گرفتن است. به همین دلیل است که این مورد یک سنگ بنای ضروری برای ساختن یک استراتژی معاملاتی سودآور است.
منظور ما چیزی نیست جز ارزیابی و بررسی اینکه قیمت دارایی، روند دارد یا در یک دامنه محدود بصورت رنج معامله می شود. شما باید قادر باشید از اندیکاتورهای مناسب و ابزارهای تکنیکال صحیح برای محیط فعلی بازار استفاده کنید.
در یک بازار روند دار، قیمت دارایی ها به مدت طولانی در جهت خاصی حرکت می کند. در چنین مواقعی، منطقی است که از مواردی همچون میانگین های متحرک، فیبوناچی ها و خطوط روند در استراتژی خود استفاده نمایید.
در یک بازار خنثی یا رنج، قیمت دارایی ها عموما از روی سطوح حمایت و مقاومت قوی بر می گردد. یک استراتژی معاملاتی که نقاط پیووت، باندهای بولینگر یا اسیلاتورها در آن گنجانده شده باشد، در این مورد بهتر عمل می کند.
توجه داشته باشید که دستهای از این اندیکاتورهای تکنیکال میتوانند هم در بازارهای رونددار و هم در بازارهای رنج (بسته به چگونگی اعمال آنها) قابل استفاده باشند، بنابراین بسیار مهم است که بدانید در چه نوع فضا و محیطی معامله میکنید!
مومنتوم
از مفهوم مومنتوم اغلب در فیزیک استفاده می شود و عبارتست از حاصل ضرب جرم در سرعت یک جسم. در بازارهای مالی، مومنتوم به سرعت یا شتاب تغییر قیمت یک دارایی در یک مدت زمان معین بر می گردد.
مومنتوم را می توان با استفاده از فرمول های پیچیده ریاضی که در قالب اندیکاتور های تکنیکال هستند و یا صرفاً با رصد پرایس اکشن مشخص کرد.
نگاه کردن به مومنتوم به شما کمک می کند بتوانید جهت آتی پرایس اکشن و شتاب یا آهستگی حرکت قیمت را پیش بینی کنید. همچنین به شما کمک می کند بتوانید برگشت قیمت یا شکست مقاومت/حمایت و همچنین سرعت اصلاح قیمت را اندازه گیری کنید.
نقاط عطف
نقاط عطف معمولاً عبارتست از سطوح حمایت و مقاومتی که می توانند شما را در تنظیم قوانین ورود و خروج (برای استراتژی معاملاتی) راهنمایی کنند.
نقاط عطف می تواند شامل سطوح فیبوناچی، نقاط پیووت، نواحی مورد علاقه معامله گران بر اساس پرایس اکشن های قبلی، اعداد روانی، سطوح دینامیک بر اساس اندیکاتورهای تکنیکال یا ترکیبی از همه اینها باشد.
حجم
یکی دیگر از سنگ بناهای مهم حجم است که سطح علاقه بازار به یک دارایی خاص را رصد می کند. تغییرات در عامل حجم می تواند به شناسایی بهترین زمان برای ورود به معاملات و زمان مناسب برای خروج کمک کند.
حجم اغلب به صورت خطوط یا میله هایی در زیر نمودار قیمت اصلی نشان داده می شود. هر چه یک دارایی فعال تر معامله شود، حجم بالاتر می رود.
حجم نزولی یا میلههای کوتاهتر معمولاً در طول بازه های زمانی تثبیت قیمت مشاهده میشود، این در حالیست که حجم صعودی یا میلههای بلندتر معمولاً با شکست ها (بریک اوت) یا نوسانات قیمتی پایدار همراه است.
زمان بندی
در پایان اینکه، مورد زمانبندی دورههای خاصی را بررسی میکند که طی آن قیمت جفت ارز معمولاً پولبک میکند یا تثبیت میشود. مثالی از آن، در انتهای سشن های معاملاتی یا همپوشانی سشن های معاملاتی در برخی از جفت ارزها است.
با دانستن این دورههای اصلاح یا تثبیت قیمت که معمولا رخ می دهند، قادر خواهید بود موعد باز کردن پوزیشن خود را به خوبی زمانبندی کنید، قیمتهای خرید و فروش بهتری را شکار کنید، و از رکب خوردن با شکست های فیک و شادوهای قیمتی (که دوامی ندارند) در امان مانید.
البته، این سنگ بناها وحی منزل نیستند، و شما باید قادر باشید بر اساس بک تست های خود یا اطلاعات جدیدی که شما فکر میکنید میتوانند نتایج کار شما را بهبود بخشند، اصلاحاتی را در استراتژی معاملاتی خود صورت دهید.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.